اسب
سلام قند عسل مامان. امروز 27 هفته و 3 روزه كه با هم هستيم. ديگه يواش يواش داري آقا ميشي. آخه تكونات خيلي كم شده و احتمالا قد و بالات رشد كرده. قربون اون قد و بالاي قشنگت برم گلم. نفسم. عمرم.
اولين باري كه خواب اسب ديدم شبي بود كه فرداش فهميدم خدا تورو به من داده. يه اسب آروم و نجيب و خوش اندام تو بالكن خونه ايستاده بود. !!!
ديشب هم دوباره خواب اسب ديدم. نه يكي و دو تا بلكه چند تا اسب بودن كه من از لابلاي اونا داشتم رد ميشدم و همش ميترسيدم كه زير سم اونا له بشم. امروز كه تعبير خواب و نگاه ميكردم ديدم كه نوشته بود اسب در خواب عزت و جاه و جلال است و درواقع اسب همون مراد دل خواب بيننده است. هركس درخواب اسب ببينه كامروا ميشه. ميخواستم به اين كلمه " كامروا " تكيه كنم. جالب نيست؟؟؟ اسم تو رو گذاشتيم كاميار و در واقع تو مراد دل ما بودي كه با اومدنت ما رو كامروا كردي.
اميدوارم كه تو زندگي هميشه شاهد خوشبختي و عزت و بزرگي تو عزيز قلبم باشم. خيلي خيلي دوست دارم و بي صبرانه منتظر ديدنت هستم. اينم قلبمه ببين !!!