کنکور
سلام قند و نبات مامان
امروز 23 آذرماهه و 5 روز دیگه به امید خدا میخوام واکسن 4 ماهگی تو بزنم.
چند روز پیش که برده بودمت خانه بهداشت واسه قد و وزن کلی ناراحت شدمبطوری که وقتی اومدم خونه اینقدر ناراحت بودم بابا میگفت همچین ناراحتی انگار از کنکور رد شدی.... خداروشکر که سالمه.. البته بابا درست میگه خداروشکر. اما کلا چند روز بود که بی قرار بودی و شبا چندین بار بیدار میشدی و شیر میخوردی مثل اینکه سیر نمیشدی.
خلاصه فرداش رفتم کلی بادوم و کشمش سبز خریدم و شروع کردم به خوردن. ایشالا این بار که وزنت میکنم کلی بزرگ شدی مامان جون..
تو این چند روز تغییر چندانی نکردی جز اینکه واکنش جالبی نسبت به غذا و میوه خوردن ما نشون میدی . الهی فدات بشم. ایشالا از آخر همین ماه شروع میکنم بهت لعاب برنج و فرنی میدم تا یواش یواش بتونی همه چی بخوری...
دیگه اینکه علاقه فراوونی به نشستن داری. اما خب هنوز خیلی زوده باید صبر کنی گلم.
انگشت خوردن هم همچنان ادامه داره و همینجا بگم که اگه فردا فکت اومد جلو و دندون خرگوشی شدی نگی چرا ؟؟؟؟ هرکاری میکنم پستونک ارتودنسی بخوری قبول نمیکنی... بازیگوش شدی و شیطون.
اینم چندتا عکس جدید:
اینم یه عکس عشقولانه با داداش:
و این هم ساسی مانکن:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی