2 و نيم سالگي
سلام عشق كپلم..
جيگر مامان اين روزا حسابي بلبل شده و بلبل زبوني ميكنه.... فدات بشم عسلم كه اينقدر شيرين شدي.
اين روزا تا با بابا راجع به يه نفر حرف ميزنيم فوري دستت رو ميزاري رو سينت و ميگي من؟؟؟؟ مامان، من؟؟؟
يه مدتي بود حرف بدي بلد شده بودي و تا يه اتفاقي مي افتاد اون حرفو به زبون مياوردي. مخصوصا وقتي عصباني ميشدي... اين بود كه هركاري كردم فراموش كني نشد كه نشد بنابراين كلمه " بي ادب" رو جايگزينش كردم الان راه به راه ميگي بي ادب مال منه ... بي ادب بزار شبكه پويا باشه...
يه بار داشتم ميوه ميشستم اومدي شكايت داداشو كردي و گفتي دادا بي ادبه ... منم گفتم خودتم همچين كم بي ادب نيستيا... يه دفعه گفتي : بي ادب ، من با ادبممممممممم.... شاخ درآوردم... بچه هم اينقدر حاضر جواب؟؟؟؟؟
پيام بازرگاني هاي تي وي رو هم كه حفظي... خلاصه ديشب يه برنامه راجع به همراه اول بود كه اصلا فكرشم نميكردم بدوني اين چيه ... تا آرم برنامه رو ديدي گفتي مامان همااول... گفتم چه رنگيه؟؟ گفتي آبي و ناعيني .... با كله حمله كردم به لپات كه بوست كنم
صبح كه از خواب بيدار ميشي فوري ميگي مامان بده دبه ده پويا ... يني بزن شبكه پويا
امروزم با لگو يه كاميون براي خودت درست كردي و عينك دودي به چشم خوابيدي سرجاي من .
اينم دوتا عكس قشنگ كه توي جشن دندوني ترانه جون خاله سميرا انداختي
دوستت دارم شيرين زبون مامان