پایان 14 ماهگی
سلام قند عسل مامان . گردوی قشنگ من
همینطور که میبینی مدت زیادی از آخرین مطلبم گذشته .. به نظر شما علتش چیه؟؟؟ درسته!!!
جنابعالی از صبح که بیدار میشی این کارا رو انجام میدی:
- میدوی میری لیوان آبی که بالای سر داداشی هست رو برمیداری که بخوری و چون بلد نیسیتی میریزیش روی خودت.
- بعد از خوردن صبحانه میری سر کابینت و هرچی قابلمه ، در قابلمه، ماهی تابه و ... هست میریزی وسط آشپزخونه.
- بعد میایی سراغ کابینت سبد و آبکش ... اونا هم همینطور
- بعد میایی سراغ اسباب بازی هات و بعد از اینکه چند تا لگو رو روی هم گذاشتی( جدیدا بلد شدی درست میزاری سرجاش) همه رو دورتا دور خونه پخش میکنی
- حالا نوبتی هم باشه نوبت تلفن خونه اس.....
- بعد کنترلای تلویزیون و ....
- بعد گوشی موبایل
خلاصه هرچی کار خلافه انجام میدی .....
الهی قربونت برم که وقتی هم گلدون قشنگ خونمون رو شکستی تا نگاهت کردم یه قدم عقب رفتی و فوری چشمات و سفت فشار دادی به هم .. فکر کردی اگر تو منو نبینی منم نمیبینمت....
بتازگی تمام اجزای صورتتو میشناسی و داداش همه رو تند تند ازت میپرسه و تو جواب میدی..
یه چیزایی هم میگی که فقط خودت میفهمی چی هستن.
اینایی که من بلدم ایناس:
دو = شبکه دو
تی = چی؟؟
بابابا = بابا
دادادا = داداش
د د د = ددر ( بیرون)
بیم = بریم
راستی تا یکی میپرسه ساعت چنده تو سریع میگی : دوووووو
الهی قربونت برم من که اینقدر شیرین شدی که دوست دارم زمان همینجا متوقف بشه و من همینطوری از شیطنت تو لذت ببرم. فقط مواظب باش بلایی به سرت نیاری
اینجا اولین بار بود که خودت به تنهایی یه کاسه ماست رو خوردی.نوش جونت
اینم شیرررررررررررررر شاااااااااااااااااااااااااه من !!!!!
بووووووووس برای گل پسر قشنگم