سفر به استانبول در آستانه دو سالگي
سلام نفس قشنگ مامان هفته پيش يه سفر 5 روزه رفتيم استانبول. طبق معمول دلواپسي من بيشتر براي اين بود كه شما اذيت نشي. اين بود كه يه مقدار غذا برات آماده كردم و بردم و هروقت ميرسيديم هتل برات گرم ميكردم و ميخوردي با اين حال بازم وقتي اومديم خونه ديدم 400 گرم وزن كم كردي. الهي مامانت بميره كه ديگه كپلي نيستي . قول ميدم به زودي زود اينقدر بهت برسم كه بازم بشي كاميار كپلو... شما پسر خوبي بودي فقط وقتي گرسنه ميشدي حسابي بداخلاق و لجباز ميشدي. ولي دل خانوم ليدر تور رو برده بودي و اون همش بوست ميكرد و ميگفت عشق 12 ساله من ..(آخه ازت سوال ميكرد چند سالته و تو با ناز ميگفتي دواده) ضمنا فقط هم شب اول با اينكه زيرت كلي پتو و پارچه آورده بودم بازم ...
نویسنده :
nooshin
15:23